کد مطلب:211279 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:102

خانه امام جعفرصادق
از خصایص ائمه ما این بود كه كاخی نساختند و بنائی ننهادند و خشتی بر خشتی یا آجری بر آجری بالا نبردند - در حالی كه هر شاهزاده ای در عالم می توانست قبل از هر چیز برای خود كاخ رفیعی تهیه كند چنانچه سیره و سنت سلاطین و زمامداران این بود كه فرزندان آنها از مقام و منصب پدر استفاده می كردند و موجبات آسایش و آرامش و رفاه خود را فراهم می كردند و اگر رشد سیاسی و شم اداره كشور و زمامداری نداشتند از نظر زندگی وسایل آن را مهیا می ساختند و به عیش و نوش



[ صفحه 74]



می پرداختند ائمه معصومین ما كه شاهزاده واقعی و دارای مقام و منصب آسمانی بودند به دنیا دل نبستند و با آنكه آنها شایسته تر برای تأمین زندگی خود از راه هدایا و تحف مردم بودند و هم از جهت صدقات موقوفات مشروع آباء و اجداد خود ملك حلال و مسلم آنها بود می توانند هر یك كاخی و منزلی مجلل و با تجمل كامل فراهم نمایند ولی سرحلقه اولیاء امیرالمؤمنین علیه السلام شخصا پنجاه سال خود بدون تعلل و تسامح به غرس نخلها و حفر قنوات و تربیت باغها و نخلستان ها پرداخت و آخر فرمود صدقات من تمام قریش را بی نیاز می كند و در سالهای اواخر شهادت آن حضرت كه سال چهلم اتفاق افتاد بالغ بر هفتاد تا هشتاد هزار دینار درآمد داشت كه بین قریش و آل ابیطالب تقسیم می شد.

درباره خانه امام جعفرصادق علیه السلام حكایاتی نقل كرده اند كه به نظر خوانندگان می رسد.

در سرگذشت الحاكم بامر الله سال 375 تا سال 411 خلیفه فاطمی مصر می نویسد:

«و یقال انه حج البیت و فتح حجرة الصادق رضی الله عنه و تسلم آلاته و كتبه كلها و ما استودع فیها من السلاح راجعان (؟) العلوم وعاد فی مدة عشرین یوما حیث لم یعلم مه احد من الناس.» [1] .

ابن جوزی می نویسد: «و فی هذه السنه (400) ورد الخبر بان الحاكم انفذ الی» «دار جعفر بن محمدالصادق بالمدینه من فتحها و اخذ مصحفا و آلات كانت فیها و لم یتعرض» «لهذه الدار احد منذوفات جعفر و كان الحاكم قدانفذ فی هذه السنه رجلا و معه رسوم» «الحسنیین و الحسینیین و زادهم فیها و رسم له ان یحضرهم و یعلمهم اشارة لفتح الدار و النظر» «الی ما فیها من آثار جعفر و حمل ذلك الی حضرتة لیراه و یرده الی مكانه و وعدهم عنی» «ذلك الزیاده فی البر فاجابوه ففتحت فوجد فیها مصحف وقعب من خشب فطوق بحدیده» «و درقة خیزران و سریر فجمع و حمل و مضی معه جماعة من العلویین فلما وصلوا اطلق» «النفقات القریبه ورد علیهم السریر و اخذ الباقی و قال انا احق به فانصرفوا ذامین له» «و اصناف الناس هذا الی ما كان یفعله من الامور التی خرق بها العادات». [2] .

ابن اثیر در كتاب الكامل خود می نویسد: «فی هذا السنه (400) ارسال الحاكم بامر



[ صفحه 75]



الله من مصر الی المدینه ففتح بیت جعفرالصادق و اخرج منه مصحف و سیف و كساء و قعب و سریر». [3] .

ابن تغری مروی اتابكی می نویسد: «و فیها»400«ارسل الحاكم الی المدینه الی» «دار جعفرالصادق من فتحها و اخذ منها ما كان فیها و كان فیها مصحف و سریر و آلات و كان الذی» «فتحها ختكین العضدی الداعی و حمل معه رسوم الاشراف و عاد الی مصر بما وجد فی» «الدار و خرج معه من شیوخ العلویین جماعة فلما وصلوا الی الحاكم اطلق لهم نفقات» «قلیله ورد علیهم السریر و اخذ الباقی و قال انا احق به فانصرفوا داعین علیه» [4] .

در همین كتاب می نویسد: در محرابهای مصلائی كه الامر به احكام الله 524 و 490 خلیفه فاطمی برای خطبه نماز عید بدانجا می رفته است سه سجاده می گذاردند و روی آنها سجاده لطیفی بود كه آن را گرامی می داشتند و آن پاره بوریائی بود كه می گفته اند از آن جعفرصادق علیه السلام بود و حاكم آن را در هنگامی كه در خانه بگشود یافته اند.

از گفتار محشی النجوم آنكه بر كتاب النجوم الزاهره حاشیه نوشته برمی آید كه در مرآة الزمان سبط ابن الجوزی متوفی 654 در تاریخ اسلام ذهبی متوفی 748 و عقد الجمان فی تاریخ اهل الزمان بدرالدین محمود بن احمد عینی متوفی سال 855 این حكایت نقل شده است.

در كتاب جامع التواریخ رشیدالدین فضل الله و مجمع التواریخ حافظ ابرو و در تاریخ اسماعیلیانی و نزاریان نیز این حكایت ذكر شده است بدین ترتیب:

و در سنه اربع و تسعین و ثلثمائه 394 حاكم از مصر به مدینه رسول صلی الله علیه و آله و سلم معتمدی فرستاد تا در خانه امام جعفرصادق علیه السلام كه از زمان وفات او تاكنون مغلوق بود باز كردند و در آنجا مصحفی یافتند نهاده و شمشیری و گلیمی و كاسه ای چوبین یافتند و سریری از سعف خرما به خدمت حاكم آوردند.

از مجموع این اخبار چنان برمی آید كه حاكم به امر الله در سال 14 فرمانروائی خود كه سال 400 هجری بود به حج رفته و ابومنصور ختكین داعی قائد را كه به دستور او در سال 392 فرمانروائی در دمشق داشته به مدینه فرستاد تا در خانه امام جعفرصادق (ع)



[ صفحه 76]



كه از زمان مرگ او تا آن هنگام بسته بود و كسی به آن دست نیافته بود باز كردند.

ختكین كه معتمد حاكم بود با خود رسوم اشراف حسنی و حسینی را بدانجا برده بلكه این بار رسوم بیشتری برای آنها برده و بر رسوم (مقرری) سالهای پیش افزوده بود.

حاكم بختكین بفرمود كه آنان را نزد خود بخواند و باز كردن درب خانه امام صادق علیه السلام را به آنها بگوید تا آثار خانه او را به چشم سر ببینند فرمود آن آثار را نزد وی ببرند و خود او هم آنها را ببیند و سپس آنها را به جای خود برگردانید و وعده داد كه اگر این كار انجام گیرد بیشتر به آنها نیكی خواهد كرد.

آنها پذیرفتند و ختكین چون در را باز كرد در خانه امام مصحف «قرآن» و گنجینه های علم كتابخانه و شمشیر و سپری از چوب خیزران كه گردن آهن گرفته شده بود و عبا یا گلیم و كاسه ای چوبین و تختی از شاخه خرما و بوریائی یافت.

آنها همراه ختكین با همه این آثار نزد حاكم رفتند و او به آنها اندك كمكی كرد و پاداشی ناچیز بدانها داد و تنها همان سریر یا تخت را به آنها برگردانید و چیزهای دیگر را خود بگرفت و گفت كه من به آنها سزاوارترم.

آنها نومید بازگشتند و از او نكوهش می كردند و بدو نفرین می فرستادند.

همان بوریا حصیر سجاده خانه امام بود كه در زمان آمر آرایش محراب مصلی می شده است.

مردم این كار حاكم را در شمار كارهای شگفت انگیز دیگر او می آوردند چنانچه دیدیم كهن ترین مدرك ما در این حكایت همان دستور المنجمین است سپس گفته ابن جوزی آنگاه سبط ابن جوزی و ابن اثیر سپس ذهبی آنگاه عینی و ابن تغری مروی نقل كرده اند. [5] .

در كتابهای امامیه این واقعه نقل نشده فقط اهل سنت نیز نوشته اند - و یك ابهامی برای ما موجود است كه چگونه خانه امام جعفرصادق علیه السلام از سال 184 تا سال 400 یعنی در 216 سال تمام كسی درب آن را نگشوده در حالی كه بر حسب عقیده شیعه امامیه امام ودایع امامت را به امام پس از خود می سپارد مگر آنكه بگوئیم این آثار از ودایع امامت نبوده است یا اینكه بگوئیم چون امام ششم شهید گردید و امام هفتم را تبعید و زندانی كردند خانه بسته



[ صفحه 77]



شده بود و امام هشتم هم به طوس آمد و فرزندان آنها را هم به بغداد و به سامرا انتقال دادند و خانه به حالت خود باقی مانده باشد.

اما نكته سیاسی دیگری هم هست كه آن می تواند علت این واقعه در صورت حقیقت باشد یا این حكایت را به جهت آن منظور ساخته باشند و آن نسب خلفای فاطمی مصر است كه خلفای عباسی در رقابت آنها را از سیادت طرد كردند و فاطمیین مصر خواستند سیادت خود را با داشتن آثاری منسوب به امام جعفرصادق علیه السلام ابراز نمایند و این جنگ سرد و سیاست نسبی به صورت مبارزه از زمان ابوالفضل جعفر مقتدی بالله عباسی سال 320 - 295 شروع شد. [6] و مؤید این مطلب مبارزه نسبی خلفای عباسی با عضدالله فنا خسرو دیلمی بود كه در سال 367 - 372 از شیعیان جانب داری می كردند و خلفای عباسی از ترس آنكه مبادا به كمك خلفای فاطمی مصر علیه آنها بشورند و خلافت عباسی را منقرض كنند آنها را نیز از سیادت طرد كردند.

در جامع التواریخ می نویسد القادر بالله اعلامیه «محضری» در مدح سادات علوی طبرستان بساخت در سال 402 كه بسیاری امضاء كردند ولی وزیر خلیفه نگذاشت منتشر شود ترسید به مصر برسد آنها همچنین اعلامیه ای علیه سیادت خلفای بنی عباس بسازند و منتشر نمایند.


[1] دستور المنجمين اسماعيليه نسخه خطي كتابخانه ملي پاريس.

[2] منتظم ابن جوزي متوفي 597 ص 2460 - 7.

[3] كامل ابن اثير متوفي سال 630 در وقايع سال 400.

[4] كتاب النجوم الزاهره تأليف اتابكي متوفي 874 ص 222 - 4.

[5] جهانگشاي جويني از دستور المنجمين نقل كرده ولي رشيدالدين حافظ ابرو اين واقعه را سال 394 دانسته و از نويدهاي بي جاي حاكم به سادات حسني و حسيني سخت انتقاد نموده.

[6] الاتعاظ ص 39 تا 45 - ابن خلدون ص 360 - ص 442 ج 2 - ابوالفداء ص 142 ج 2 - ابن اثير ص 205 ج 8 المنتظم ابن جوزي - عقد الجمان مرآت الجنان يافعي ص 413 تاريخ الاسلامي ذهبي - ابن كثير ص 346 ج 11 شذرات الذهب ص 162 ج 3 - النجوم الزاهره ص 229 ج 4 اصول الاسماعيليه ص 143 - الحاكم بامر الله ص 32 - جهانگشاي جويني ص 173 ج 3.